دیش سپید

ادبی

دیش سپید

ادبی

آن یک تن همه بود

آن یک تن همه بود

 

در بحبوحه‌ی کنگره‌بازی‌های دهه 70 که به بهانه‌ی لزوم کار فرهنگی بعد از جنگ، هر ارگان و سازمانی خویشتن را موظّف می‌دید که در این راه گامی بردارد و آسان‌ترین کار هم راه انداختن شب شعری، جشنواره‌ای یا کنگره‌ای در سطح شهر و استان و کشور و گهگاهی جهانی بود تا آن حد که اپیدمی شد و از متولیان فرهنگ و هنر همچون ارشاد و آموزش و پرورش و آموزش عالی و حوزه‌ی هنری به شهرداری‌ها و اوقاف حتی محیط زیست هم سرایت کرد. کار آسانی بودیک هتل را دو سه روزی اجاره می‌کردند و یک سالن که گاهی در همان هتل بود و تعدادی شاعر دعوت می‌شدند که بنا بر جایگاه مادی و معنوی با بلی‌ های دوسره هوایی و زمینی به محل می‌آمدند و دو سه جلسه شب شعر برگزار می‌شد و بعد هم با یک لوح تقدیر از میهمانان فر‌م‌های گزارشی پر می‌شد و خلاص که کم‌کمک میهمانان سر حساب شدند که: ای دل غافل! عجب کلاه گشادی سرشان رفته است! زمزمه‌هایی اغازید تا این که کنگره ها مسکوک شدند و علاوه بر لوح تقدیر مسکوکاتی هم چاشنی گردید و گشت و گشت تا جایی که میهمانان انحصاری شدند و داد بعضی‌ها را در آورد و برای کنگره ها فرم تازه ای به وجود آمد؛ مسابقه که در آن بزرگان میهمان و داور شدند و جوان‌ترها به رقابت پرداختند و هی رنگ عوض کرد تا آفتی شد که گمان نکنم به این زودی‌ها دست از تخریب بردارد.

در آن بحبوحه، مردی ساده و خوش باور به نام اصغر حاج حیدری(خاسته) شاعری مردمی از خمینی شهر که حاضر بود بیتی بفروشد و هزینه کند تا بیتی بخواند؛ درد کنگره‌ها حس کرد و فهمید که چند جای کار می‌لنگد. دست تنها کمر همت بست و کنگره‌ای به معنای واقعی کنگره‌ی شعر بنا نهاد. این که می‌گویم دست تنها، واقعاً دست تنها بود البته دوستانش یاریش کردند که اگر نمی‌کردند هم او موفق می‌شد چرا که این مهم یک چیز می‌خواست که او به وفور داشت، سماجت، آن قدر سمج بود که شاهد مثال را یک مورد سوء تفاهم بین ما پدیدآمده بود من خود شاهد بودم که برای بریدن پای من از هر سازمانی که من یک بار پای گذاشته بودم او سه بار پای می‌گذاشت بماند این سوء تفاهم که کدورتی در پی داشت باعث نمی‌شود که من او را ستایش نکنم که درخور ستایش بود و این سماجت دست کم در مورد کنگره ی میلاد آفتاب به توفیقش رساند. کار مشکلی نبود، یک زمان مناسب و یک مکان. زمان را دقیق و درست انتخاب کرد. شهری که او می‌خواست مکان کنگره باشد یک ویژگی فرهنگی بسیار برجسته داشت و آن عشق به امام حسین(ع) بود البته آنچه ظاهر بود عشق به شهادت امام بود که شاید محرم و عاشورا و شهادت چندان مناسب نبود که دو باره نبوغ او به کار آمد و میلاد امام را در سوم شعبان برگزید و روزهای چهارم و پنجم هم در همین راستا بود که مناسبت های میلادهای گونه‌گون را در بر داشتند برای مکان هم مشکلی نداشت چون کنگره تشریفاتی نبود، مردمی بود؛ مردمی که روی زمین هم می‌نشستند این بود که از هر نوع مکانی استفاده کرد سالن‌های ورزشی، صحن امام‌زاده و حتی سالن سینما خلاصه آسیابش همه چیز خرد می‌کرد. حال همه چیز رو به راه بود یک تلفن می‌خواست که به دوستانش در سراسر کشور زنگ بزند و دعوتشان کند، همه از دل و جان می‌آمدند و دیدیم که آمدند بی انتظار بلیط رفت و بازگشت و بی انتظار سکه و لوح، به عشق امام می‌آمدند و جالب‌تر این که هر سال مرا هم با وجود آن کدورت کذایی دعوت می‌کرد و هر چه کمتر می‌رفتم بیشتر دعوت می‌کرد تا جایی که باور کردم که کدورتی در کار نیست و سه تای آخری را رفتم، عامل توفیق او همه جا همان سماجت بود ـ روحش شاد!.

کنگره ای که در حدود هزار نفر و بیشتر برگزار می‌شد و سه روز ادامه داشت و هر روز از روز پیش شلوغ‌تر بود و می‌آمدند از هر صنفی پیر و جوان، زن و مرد، بزرگ و کوچک، عامی و دانشگاهی و حتی بی‌سواد هم در میان مخاطبین بود و من شگفت‌زده که این گوناگونی مخاطب در این کنگره چه می‌خواهند؟ و جای شگفتی نبود که همه ارضاع می‌شدند چرا که ریا و تظاهر و تصنع در آن نبود، مردی آن را برگزار می‌کرد که از خودشان بود و به قول خودش حاضر بود بیتی بفروشد و هزینه کند تا بیتی بخواند. او می‌خواست شعرها خوانده شود در نتیجه همه‌ی شعرها خوانده می‌شد و همه‌ی آن مخاطبین گونه‌گون راضی از جمع می‌رفتند و بعد هم پذیرایی از میهمانان از راه دور آمده که چون میزبان امام بود خاسته نگرانی نداشت میزبان خود می‌داند چگونه پذیرایی کند این بود که از چپ و راست میزبان می‌جوشید گاهی باشگاه شرکت نفت ، گاهی فرمانداری، شهرداری و چه می دانم یکی از مخاطبین در باغ خود و هر کسی با عده‌ای در خانه‌ای و همه‌ی این کارها را خاسته یک تنه انجام می‌داد که کارها را به اهلش واگذار کرده بود کنگره از امام بود و امام خود می‌دانست کم و کاستی‌ها کجاست که وسیله‌اش را علم می‌کرد. خاسته میزبانی را به عهده امام گذاشته بود و ایمان داشت که امام کنگره را برگزار می‌کند بی هیچ کم و کاستی و چنین هم بود و سال‌ها ادامه داشت تا این که همان یک نفر از پا درآمد و وقتی آن یک تن نتوانست دیگر کنگره‌ای هم نبود و آن یک تن همه بود.

محمد مستقیمی(راهی) 9/3/92

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.